هم سلولی...



دیدی ان را که تو خواندی به جهان یارترین

....

سینه را ساختی از عشقش سر شارترین

...

انکه می گفت:منم بهر تو غم خوارترین

..

چه دلازارترین شد

.

دل ازارترین

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 20 شهريور 1394 / 19:1 /


خفه

مگر نمی بینی ...حسشان که میکنی ...دردشان می اید

بی جهت ریز مکن خودت را

تو هم غرور داری

پس خفه شو

اینجا خودت که خفه شوی

بهتر از این است...خفه ات کنند

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 10 شهريور 1394 / 18:47 /


بعضیا

با اشک ادما...اشک میریزند

///

//

/

برخیم به اشک ادما نیش خند

....

این یعنی تفاوت هایی برای شناخت ادم ها

برای اینکه مراقب ادم نما ها باشیم/

❥.FAR.❤.HAN.❥ + چهار شنبه 7 شهريور 1394 / 15:27 /


واهمه نداشته باش

زندگی فقط پوستت را میکند

اسخوان هایت را

برای خاک شدن نگه می دارد

تا زیر خاک هم رنجت دهد.......

تجزیه شدنی نیست...نه خاطرات...نه دردها ...

تازه بعد از جسم ویران

نوبت روح سرگردان در خلا..باید تازه میزان عدل شویم

راستی کجای ادم

ارامش را خواهد در اغوش کشید/

 

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + سه شنبه 30 شهريور 1394 / 10:20 /


یکی به خیالت شب بیدار

مجنون یک دیدار

 بی خواب و مشعوف یک نیم نگاه

....

دیگری

بیخیال بیخیال...نشسته گوش .....پشت این دیوار

نه پیامی ...

که  ای دیوانه ...تو ازادی ...پس یه خواهش دست بردار

...

چه دنیای نگون بختی شده

  دل سپردن...

چشم دوختی

...

در سکوت مردن

...

تهفه اوردن...بی جهت روی دو پا ...در اضطرابش رنگ زرد  بی وفایی

روی صورت پاشیدن

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + سه شنبه 29 شهريور 1394 / 4:33 /


برخی

طوری کیشت میکنند

....

که عمری مات می شوی....تا بی لیاقتی پادشاه باشد

.

و حکم رانی کند بر این روان ...روانی

.

خوب حالا حالا ها باید

نوشت بیخیال ...هر چی عشق/

❥.FAR.❤.HAN.❥ + سه شنبه 29 شهريور 1394 / 4:22 /


در سکوت سرد فاصله ها

.

می شکنیم

.

در سراب نبودن ها به جاده تعظیم می کنیم

به خاطر یک خاطره

به باد التماس می کنیم

دیوانه صدایمان می کنند وقتی ول گرد خیابان های انتظار مدام نقاشی می کشیم

می شکنیم سکوت معنای عمیقی دارد

اما کجایند تا درکی خرج کنند

تابه..د..ر..ک

نروند احساس له شده زیر پایشان

اری این است که شکستن ادم ها چروک پنهانی دارد و دلی

به دلیلشان..بی دلیل میمیرد

❥.FAR.❤.HAN.❥ + سه شنبه 29 شهريور 1394 / 4:9 /


اقا شما سوپر استار سال 90...ما قوچ علی تو فیلم صمد

...

شما گل....ما خاک کف پای شتر

...

شما بوگاتی...ما ماشین اما اسقاطی

...

اقا شما سرعتت بالا....ما یه حلزون تو جاده تنها

...

از این بهتر شما یه بلبل....ما ببخشیدا یک کلاغ که رد میشه از رو  پل

....

خوبه..شما هستید شاگرد اول....ما هم همون شاگرد....اما تنبل

...

قلب شما همیشه هست یه دریا.....قلب ما اما تو کویر مونده جا

...

بابا شما اخر بچه مردا....ما ته خلاف بین بچه نامردا

..

شما یه دل دارید پر از هیاهو...دل ما اما حسرت داره در فراسو

...

شما بابا ..با پدر خونواده دار...ما فقط دو تاچشم تو جاده چشم انتظار

...

بسه تنم خاکیه سال 90....سلول من زندون حبس ابد/

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 25 شهريور 1394 / 1:28 /


شاید دل من عروسکی از چوب است

.

مثل قصه ی پینوکیو محبوب است

.

اما چه دماغی شده این بیچاره

.

از بس که نوشته

حال من

هم خوب است/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 24 شهريور 1394 / 1:19 /


مشت بر زمین

.

تکه ای از خاک را برداشتم

.

بو ئیدمش

.

بوسیدمش

.

خدایا ...این همان یار خلق نشده ی من است/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 24 شهريور 1394 / 1:16 /


قلبم

.

بوی کافور می دهد...

.

شب به شب در ان مرده شور ها ارزویی را غسل می دهند

.

و کفن می بندند 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 24 شهريور 1394 / 1:5 /


هر شب

در رویای من قدم می نهی

.

بیدار که می شوم چشم من از تو خالیست

.

و نگاهم درد می گیرد از این بیداری/

.

اگر فقط در رویایم می ایی

.

بگذار تا ابد بخوابم/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + دو شنبه 24 شهريور 1394 / 1:2 /


این بار که امدی  راحت نمی دهم 

نه شب خوابم می برد...نه روز حواس دارم

.

این بار خاطراتت را ممنوع میکنم

می گذارمت پشت در بمانی

تا از سرما یخ ببندی

ان قدر سرما بخوری تا دیگر نتوانی جولان دهی 

......

راسی بیرون هستی لباس گرم بپوش

شال گردنت را هم

بینداز

به من چه مربوط ..من که هیچ خیالم نیست

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 23 شهريور 1394 / 21:30 /


قلب های فاستونی

..

عشق های کارتونی

...

حرف های جون جونی

..

چشمک های ....اون جوری 

...

حیله های....در همی

..

ادمای  ...گله ای...با حرفای دمدمی

..

عاشق میشیم ....لحظه ای.....حرص های بی خودی. 

.

بابات بسوزه زندگی/

 

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 18:31 /


خدایا گفتی بخورید...بنوشید.. 

//

//

اما ایا زمینت خوردنی بود

.

پس از خلقت ما ...همه زمین می خورند

...

این بود خوردنی هایت

.

کاش اول می گفتی زمین هم جز خوردنی هایت است

....

به خودت قسم...زمینت هضم سختی دارد

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 15:47 /


  اگه حوصله ات سر می رود

با دلم بازی نکن

...

من در بی حوصلگی های این دنیای کوفتی 

..

با تو زندگی کرد ه ام

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 14:11 /


___*#######*
___*##########*
__*##############
__################
_##################_________*####*
__##################_____*##########
__##################___*#############
___#################*_###############*
____#################################*
______############ I Love You #######*
_______#############################*
________###########################*
__________########################*
___________*####################*
____________*#################*
_____________*##############*
_______________############*
________________#########*

________________*#######*
_________________#####*
__________________###*
__________________##*
__________________#*

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 9:4 /


من به اندازه ی چشمان تو غمگین ماندم

.

و به اندازه ی  هر برق نگاهت نگران

.

تو به اندازه ی تنهایی من

.

شاد بمان!!!!!

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 6:8 /


سکوت کردی

تا دقم دهی.........

///

/

/

سکوت میکنم...تا برگردی/ 

.

.

پایان

❥.FAR.❤.HAN.❥ + یک شنبه 22 شهريور 1394 / 2:1 /


این دنیا به منتش نمی ارزید 

این عشق ها به اشک هاش نمی ارزید

این انتظار ها به درد هاش نمی ارزید

این بوسه ها به زخم هاش نمی ارزید

این عشق بازی ها به فیلم شدنش نمی ارزید

این دوست داشتن ها به تنهاییش نمی ارزید

این شعر سرودن ها به فکر کردنش نمی ارزید

این عاشق شدن ها به تمسخر شدنش نمی ارزید

این قول و قرار ها به پریود شدنش نمی ارزید

این حامله شدن ها به نامرد دنیا اوردن یکی مثل تو نمی ارزید

این بی خوابی ها به اب شدن غرور نمی ارزید

این سلول بی هم سلویش به مفت نمی ارزید

این دنیا مال خودت راسش به غم هاش نمی ارزید

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 21 شهريور 1394 / 22:49 /


دقیق است

نشانه گیریشان..برخی ان قدر دقیق شلیک نهایی را می کنند

که این دو پای نیم سیر استخوان

به اسکلت استوار روی زمین

منفجر می شود

احساسش ..و هر تکه از پریش احوالش

به دیاری ساطع 

سر ادم گیج می رود...سرگیجه می گیرد

درمان ندارد

این روزها دیر می گذرند..عقربه ها هم با تیک و تاک اعصاب خرد کنشان

سوزن میزنند.....چوب حراج میزنند

و نهایت رسوا میکنند

  

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 21 شهريور 1394 / 20:9 /


کاش دلیل بیاورند...

کاش بدانیم ....برای چه....کاش برهانی ...بیاورند

من اخراجم بی دلیل

این چه دنیای کثیفیست

چه سخت حل می شویم.... بی اینکه بدانیم

 کاش بی حواس  جانمان را کف دست تقدیمشان..نمی کردیم

نمی دانم...نمی دانم

خدا.. چه تقاصی می خواهد بگیرد

کاش او هم دلیلی داشته باشد

برهانی ارائه دهد

تا حد اقل بفهمیم اشتباه از خودمان بوده

اما انگار او هم دست زیر چانه 

می خواهد اذیت کند

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 21 شهريور 1394 / 19:54 /


مرا بوسید

///

//

/

کاش هرگز زیر بار این تنها یادگارش تن نمی دادم

..

نمی دانستم

..

بوسه..بوسه ی خدا حافظی بوده

چ گلی انداخت روی 

صورتم

از ان گل ها که دوستشان نداشتم.. ....

بوی بدی می داد

خاستگاه غربت هر گل برگش ... خزان شد..و من گمش کردم/

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 21 شهريور 1394 / 12:41 /


شبی در نگاهش

زندانی می شوی..نه راه پس نه راهی نه پیش  

چه دنیای غریبی دارند رمز جذابیت ادم ها

برخی چه اهن ربایی دارند

 در وجودشان

برخی یک لحظه می ایند

اما یک عمر می مانند

خاطراتشان

این هم از شگفتی های خلقت است

...یک راز در وجود برخی

کشش جاذبه زمین را به تمسخر میکشد

و ادمی را حیران در نبودنشان/

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 21 شهريور 1394 / 11:25 /


داشتم از تنهاییم برایش میگفتم 

//

از اینکه خودم را به نقد کشیدم

او تنها..من تنهاتر

...

هنوز باورش نشده بود فاز دوستی 

فاز دیگریست

...

من از ارزش میگفتم او در دلش هنوز ترس داشت

چه بی ریا صفره کردم

این دل لعنتی را

چه بی رحمانه چوب شک به تنهاییمان زد/

استپ کردم/

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + شنبه 20 شهريور 1394 / 6:20 /


 در خسوف ناموزون زمانه

...در اخم نگاه سرد روزگار

در شلاق  طوفانیه لحظه های این گرگ نمای ادم نما

بین تیر و..شهریور این سال

انتظار  

بین لرزش سرد ساییدن دندان به جرم فاصله

هنوز مرا خدایی 

همین حوالی نگاه میکند

صدا می زند

ارام فریاد بزن....من ارشدم به تو

کفر مگو

خیال کفر کنی دنده ات خرد می کنم

و من باز ممتد گناه میکنم/

 

  

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 20:41 /


عشق تکه تکه میکند

مستقیم به قلبت شلیک میکند..انجا که شریان با رگ های

تو تبادل زندگی میکند

 وای به حال ..به احوال ...اگر زمان نیامدنش 

تاخیر بیوفتد

این سه حرف ...جز جز می کند کل ادمی را

و در نفیر ادم ساز خودش را میزند

ارام ندارد ..قرار نمی گیرد

شاید..شاید

خدا انتقامش را گرفته باشد

همانگونه که والدی به سبب گناه فرزندش به جهنم شاید

عشق به دوزخ برد

دوپا....

 

 

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 20:34 /


در سکوت تو

من یک مرده ام

....

.

فقط گاهی با صدای تو....نسیمی می وزد

.

و من تکانی می خورم/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 20:14 /


امروز خاطراتت را

توی بشقاب با قاشق له میکنم

بعد لابلای دندان هایم

انچنان میفشارمت تا دنده هایت خرد شود

بعد می نشینم

روی مبل

یک بستنی از همان هایی  که دلت را اب می اندازد

خواهم اورد چند میوه...چند رنگ

اهان ...

اما ....اما

راسش برای تو خریدمش ...نوش جانت...مراقب باش اروم

میلش کن ...مگذار زود تمام

شود لذتی که از دیدن خوردنت...قولش را به این دل لعنتی داده بودم/

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 17:24 /


در عشق سال هاست که فتوا عوض شده است

یادم باشد..و یاد نرود

همه ی ما برای یک بار ایستادن

هزاران بار

افتاده ایم.

 

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 14:1 /


هیچ چیز با چشمان بسته قشنگ نیست

جز بوسه

راستی  ثانیه ها نامردند

گفته بودند که بر می گردند

بر نگشتند و با رفتنشان

بی جهت عقربه ها می گردند

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 13:43 /


خواستم تو قلبت خونه کنم

...

اما زمین گرد بود

.

رفتم و تو چشات چادر زدم

.

سیل اشکات من برد......حالا تو سرزمین غریب تنهایی کارتون خواب شدم

..

تو خیابون پشت انتظار به جنون رسیدم

اونجا هم راهم نداند

اقایون من انداختند تو سلول

بی هم سلولی

دانشگاه هم تعطیل شد..اونجا واسم حالا دیگه یه زندون شد

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 18 شهريور 1394 / 13:22 /


نبودنت را هر روز تمرین میکنم

..

می نویسم

.

حفظ میکنم

.

می خوانم

سطر سطر نبودنت را...اما این درسی است که یادش نمی گیرم

این قانون تکرار تو در من

نهایت شکنجه است..وقتی نیستی که درمانش کنی/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 17 شهريور 1394 / 18:53 /


و.....عشق را

زیر اسمان شهرمان

با دشنه ای رنگی ..به هفتاد رنگ معده

....

گردن میزنیم

تا اثبات شود..هنوز پدر بزگ های پینه بر دست

اقایی میکنند

بر این دیار زیبا ...

عشق فریاد که دست های زخمی تنش را ازار نداد

عیب از قلب های منفی بود

با دمل چرکینی لا علاج

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 17 شهريور 1394 / 3:40 /


زیر اسمم خط کشیدم

تا چشم سرت

بهتر ببیند

//////

///

//

/

اما غرور لعنتیت غلط املایم تصویر کرد

خوب پاکم کردی 

دیگر حتی اثری از من

باقیمانده نیامد/

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 17 شهريور 1394 / 3:24 /


جغرافیای دیگری خلق کرده

///

//

نبودنت...

.

ابروهایم شده اند...

خط استوای جدیدی...که حوالی شان

همیشه بارانیست/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 16 شهريور 1394 / 2:53 /


زندگی

تنگنای عجیبی دارد..وقتی دیگر نایی برای گفتن

حتی

شکایت های دلت را هم نداری

....

این لحظات ..ثانیه اش یک دنیا عمر می خواهد

اصلا انگار هر چه به اسمان خیره می شوی

صبح نمی شود

این زمان ها هرگز تصمیم نگیرید

بگذاریم

ببخشید زمانه هر غلطی خواست بکند

تو فقط لبخند بزن

اگر بخواهی زیادی پرش کنی

پریشت خواهد کرد...چون بالای دست دست بسیار نشسته

قبول کن برخی زورشان چربش دارد

❥.FAR.❤.HAN.❥ + جمعه 17 شهريور 1394 / 2:43 /


بعضی حرفا رو نباید

زد

///

//

/

برخی حرفا رو هم نمیشه خورد

...

بی چاره دل

چه می کشد..میان این همه زد و خورد/

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 15 شهريور 1394 / 22:29 /


چه احمقانه عاشقم

///

//

/

چه بی رحمانه نیستی

..

چه دردمندانه عاجزم....چه مغرورانه غایبی

...

چه بی ریا نشسته ام...چه بیخیال از من گذشته ای

...

چه با وفا شکسته ام....چه بی دریغ وفا شکسته ای

...

چه حیف شد ...عشق زیر پای تو.............

چگونه پر کنم

جای خالیت/ 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 16 شهريور 1394 / 20:17 /


ترکت میکنند

نه در زمان بیداری...ان زمان که تمام اعضای بدنت

بی حس از بودنشان

با تمام وجود ...اشیانه ی ویران قلبشان را خون دل

تعمیر میکنی

درد این بود ...می مانیم

داغ می شویم

لحظه صرف میکنیم

منتهی الیه 

باورشان مینشینیم...به امید امن بودن

ناگاه دلشان را میزنیم

خسته از رنگ تکراریمان

یک بای

.....ونهایت شکستن   ...اما ..نه در فریاد ...در سکوت بی صدا

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 14 شهريور 1394 / 20:0 /


گفت حلالش کنم

//

//

/

همون که

..

برایش تمام لحظه هایم را حرام کرده بودم

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 14 شهريور 1394 / 19:27 /


این روزها همه چیز بوی ریا می دهد

حتی دوستت دارم ها

همه چیز کلافی بی سر است

نه به افتاب نشین

نه به سایه نشین

مجال است...اعتماد را

و فردا در ابهامی از هاله ای نامتعارف غروبی دارد

بس سنگین

این یک دید منفی نیست

واقعیتی

دلخراش است... 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 13 شهريور 1394 / 18:54 /


همیشه باید باشد کسی که

بغضت را قبل از لرزش چانه ات درک کند

......

باید باشد کسی که وقتی صدایت لرزید بفهمد

که اگر سکوت کردی بفهمد

باید باشد کسی که اگر سر درد را بهانه اوردی برای نبودن بفهمد

به توجهش احتیاج داری

بفمد که درد داری

که زندگی درد دارد

بفمهد که دلت برای چیز های کوچکش هم تنگ شده است

اری همیشه باید باشد 

کسی که تو را با تمام نقص هایت

با تمام تکراری هایت

دوست بدارد...باید باشد

کسی روی این پهناور گیتی ...همین یک نفر 

هم باید باشد...باشد کسی..

 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 13 شهريور 1394 / 15:7 /


نمایشگاه زده ام

بیا و تماشا کن

..

من تمام روزهای نبودت را آه کشیده ام

..

و با حسرت قاب 

گرفته ام

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 11 شهريور 1394 / 5:26 /


عشق ادم را داغ میکند

...

دوست داشتن ادم را پخته

...

هر داغی یک روز سرد می شود

...

اما هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود 

❥.FAR.❤.HAN.❥ + پنج شنبه 11 شهريور 1394 / 5:6 /
- Online Support by www.1abzar.com --->