هم سلولی...
عشق / / سرزمین زیبای محبت است / / لطفا مراقب / / هم باشیم ادما علاوه بر کودک درون / / یه الاغ درون هم دارند . . بر نخوره به کسی ....اما دارند ....وقتی این الاغ درون توجهی بهش نمیشه / / با کودک درون به جنگ و ستیزه بلند میشه و اون اذیت میکنه / / خدمانی بگویم اغلب حماقت ها زیر سر این الاغست / که خیلی هم وحشی تشریف دارند ایشون/ تشنگی بهانه بود / / تا زیر باران چشم هایت ....من سیراب عطر / / یادت / / مغرورانه تا انتهای مسیر زندگی بی قرار از بدونت رفع عطش کنم/ روح که ازرده و خسته شد / جسم دیگر حواس پرتی خواهد گرفت / این شروع یک ادم سر در گم بین این همه کفتار خواهد بود / / لطف میکنیم به هم / اگر ......سوهان روح نباشیم برای هم......مقصود ترقیه هم نوع است / / نه ایجاد گره کور بر مسیر زیبایش خدایا / اونی که مرا ازار داد ببخش / اونی که من ازارش دادم را ان قدر بالا ببر که از گناهم بگذرد / / فاصله قدر مطلق ندارد / جذر ندارد / تو فاصله ات نابودگر است ...مرا بین این همه ادم ...به حال خودم مگذار/ تنها دلیل گذاشتن سختی ها سر راه ادم ها // تو سط خدا 2چیز بیش نبوده / / / 1امتحان و ازمون / / 2قدر دانستن وقتی خوش و مسروریم/ . . خدا نه منتقم به ذات است نه قصد ازار دارد / / این ها همه دلیلی برای خوب کردن ماست همیشه اشکال از دیگران نیست / / گاهی باید پذیرفت / / خود ما هم مقصریم ...همین که قبول میکنیم / / یعنی داریم بزرگ می شویم. 'd گیاه هم برای زنده ماندن / / / ریشه هایش را به / / اعماق خاک می فرستد...به اعماق میزند تا زندگی کند / / ادم چه نا امیدانه به فردایش یورش می برد خدایا می شود تو هم کمی بخوابی . . انگار کسی حالا حالاها . . حواسش به اسمان جمع نمی شود / / بخواب .. .. تا تو زمین را نبینی/ برف که می بارد تعطیل می شود / انتظار کودکان... / / مدت هاست که این نگاه ها را پشت / / پنجره ها ندیده است..انتظار خدا/ خدایا / / گاهی به معجزه بودنم شک میکنم / / نه به حقیقت تو.. / خیال کن هنوز هم کودکم .. .. به خیالم بیا/ صاعقه // / فریاد ابرهاست / از سکوت/ / حیات بخش /// // / باران امشب نامه ای برای خودت بنویس / / گاهی لازم است بفهمی / / جریان از چه قرار است/ چه قدر از روی درس چوپان دروغ گو نوشتیم / املا / انشا / حفظ درس / عاقبت چه شد ...که همه دروغ گو شدیم.....چه شد که قبول شدیم / انگار درس زندگی چیز دیگری بود / کاش به جای مرور این درس ها کمی یاد می دادند چگونه باشیم / هیچ و پوچ شدند درس های کتاب / مشکل نمره نبود ..انکه 20شد...دروغ گو تر از اب بیرون امد/ بادکنک مرا ببین / / تاب نفس هایی را که به او دادم را هم ندارد / / چه سر به ناکجا اباد می گذارد تا تهی شود از اندوه منی که / / کنارش ***تو*** / / نباشد..تومنی ..نمی ارزد/ باید که عشق بورزی / کلمات را به زنجیر نکش...احساست را زندانی نکن....عشق را باید فریاد زد / ادم روح دارد...ادم احساس دارد...ادم دنیا شعف دارد / برای زندگی تلاش میکند....زندگی زیباست / منفی ها را دور بریز...الکترون اگر مونس داشت ازاد نبود / خودت را زنجیر عشق کن / دردهایش را قبول کن...سختی هایش را هم / امروز عاشق باش...فردا عاشق تر... / زندگی جریان رودیست در قلب تو پر از زیبایی ...تو مغرورترین عاشق روی زمین باش/ عمدی در کار است / بین ناز چشمانت و حسادت من / این تنها چیزی است که مرا ارام میکند گر چه حسادت امریست نکوهیده / / اما وقتی چشمی ستودنی باشد خوب / / حسادت حق مجنون است و باید نوش جان کند عشق خاصیتی جز این ندارد / پس نازت به چشم قاتل است به جان من / بس کن. هنوز برایت می نویسم /// // / درست شبیه پسرکی نابینا / که برای ماهیه / قرمز مرده اش / دانه میریزد/ راسش یکی میگفت باید با سرعت از کنار مشکلات رد بشی و بگی / / میگ میییییییییییگ / / اما انگار نمی دونست مشکلات نشستن رومون و میگن / انگوریی ..انگوریییییییی همه درکشان از تو یکسان نیست / هر کس از تو تصویری در ذهن دارد / حال انکه تو ان نیستی..که می انگارند / از اینجاست که تمام درد سر ها شروع میشود / سخت است همرنگ جماعت شدن ...و هر روز رنگ عوض کردن / هیچگاه همه از تو راضی نخواهند شد...به دنبال ان باش که تصیرش از تو / با انچه هستی یکی باشد ...اجبار به رنگ ها ...مجبورت خواهد کرد رنگی باشی/. تا اسمان خیال تو چقدر راه است؟ / دو بال برایم کافیست ؟ / می خوام به هوای تو ..در هوای تو اوج بگیرم / منتظرم / می مانی کنار پنجره نشسته بودی / از پشت شیشه دست بلند می کردی ..هوا مه الود بود / چیزی دیده نمی شد / جز اشک هایت....نمیدانم اما من اشتباه فهمیدم .... / تو می گفتی نرو / من فقط یک حرف را اشتباه فهمیدم ...اما یک دنیا به تو بده کار شدم / کاش نه هوا مه الود بود...نه پنجره مانعی میشد برای / گذر امواج صدایت خودش بود پیر مرد / کوچه باغ همسایه / هیچ تفاوتی در باطنش رخ نداده بود / هنوز اولین کلامش بوی حیاط خلوت می داد با سادگی که از درون ارامش خبر میداد / حرفش ...حرف بود / و پس از سال ها که از مرگ همدمش می گذشت یک در میان / نامش را به زبان می اورد/ یا بمان / / یا برو....بین راهی استپ کردن فرضیست محال // / / زمانه ان قدر صبور نیست / / ادم هایش هم ...خودمانی بگویم ...ناز ها پوچ را به اتش میکشند اعتمادم شکست وقتی تمام ادم هایی که دیدم از یک چیز فریاد می زدند عشق های لحظه ای....حرف های فله ای....ادم های گله ای...ماندن های دفعه ای دروغ های فربه ای...نگاه های دمدمی ذهن های هرزه ای....خنده های زورکی...گریه های همیشگی نگاه های سرسری.... کسی چه می داند شاید ظلمت اخرین مقصد باشد گاهی باید رفت ...بی کلامی از علت ها / / گاه برای بودن کسی.....برای بقا یک نفر باید نبود . . عشق چیزی جز این نیست / / گاه مردن برای زنده بودنش / / مثل اهدا قلب...میدانی با دادنش دیگر نیستی / اما با تمام این احوال نیازش را بر نیازت مقدم می دانی کاش وقتی مسافر شدی / / / مرا هم یک گوشه چمدانت مچاله می کردی / / / می بردی از این هیاهوی پر از دروغ / اینجا ادم هایش برای / چشم هوس دود میکنند / برای زیبایی دروغ پیش کش می دهند وقتی/ / عطر تنت را می خواهم به باد هم / التماس میکنم / / خدا که جای خود دارد/ ببار باران.. / من سفرکرده ای دارم / که یادم رفته اب پشت پایش / / بریزم/ این روزها هر چه میگیردم چیزی بهتر از سکوت / / پیدا نمی شود / / نگاهم اما گاه سکوت میکند ...گاه فریاد / و من همیشه به دنبال کسی هستم که بفهمد یک نگاه / چه می خواهد.../ درد هایم خیلی نیستند /// // / تو هستی و فراموش کردنت / / لعنتی*** / دردم میگیرد وقتی با دردهایت کلنجار میروم به دار اویختند / / بیرونش راندند...صدایش را ...فریادش را / / اشک هایش را / / / همه را نادیده گرفتند.....نهایت حکم اعدامش را صادر نمودند / / گل افتاب گردانی را که فقط عاشق مترسک شده بود/ نظر برای پست های جدید / $$$$$ انتقاد / / پیشنهاد / سقف بازدید دوستان نم کشیده / %%% / نظرات تبلیغاتی ما را نمودند / / لینک های تبلیغاتی جدا . . به به ......به به..خخخخخ اشک ها ...لبخندها...غم ها...شادی ها...... /// // / تکرار عمر اند در انسان / و زندگی منشوریست در حرکت دباغ / زشتش را خود میسازیم سبب / زیبایش را هم / و خاطرات همیشه در ذهن باقی و چه خوب است تصاویر زیبایی باشیم / برای هم... زندگی رقص کلمات است /// // / یکی به جرم تفاوت تنهاست / / دیگری به جرم تنهایی متفاوت/ زندگی را دوست دارم با تمام بد بیاریش /// // / عشق را دوست دارم / / با تمام بی قراری هایش در انتظار تو کاسه ی صبر که هیچ / / صبر / کاسه هم / لبریز می شود/ زمان اثبات نامردمی ها/ / بی وفایی ها/ . و تمام انچه کاشتیم و در حق هم روا داشتیم خواهد بود/ . گاه که به گذشته نگاه میکنیم / . چه شیرین خواهد بود/ . اگر هیچ کس از ما دل شکسته نباشد/ تو رفته ای و من بین دوراهی جاده / / مانده ام بین این همه تضاد / / بین این همه دوست داشتن هایی که هر روز تحویل میگیرم / / و هر شب وقتی باز در سکوت به نامردمیت می اندیشم / / تمامش را قی میکنم....انگار تو در من تمامی نداری حرفی .....نه کلامی....نه حتی اشاره ای از رفتن نبود /// // / یک دنیا بی قراری بود / یک تو بود ...که یک من به دلیلت نفس میکشیدم / چه دنیای غریبیست ....چه زود نامرئی می شوند / انها که تنها دلیل ماندن هستند... / / مابقیه مانده از دنیا ارزانیه ادمیانش .... همیشه باید کسی باش تا بغض هایت را قبل از لرزش چانه ات بفهمد که اگر صدایت لرزید بفهمد که اگر سکوت کردی بفهمد کسی باشد که اگر بهانه گیر شدی بفهمد که اگر سردرد را بهانه اوردی برای رفتن و نبودن بفهمد به توجهش احتیاج داری بفهمد که درد داری ...که زندگی درد دارد بفهمد که دلت برای چیز های کوچکش تنگ شده اری همیشه و در تمام لحظات زندگی باید باشد کسی که تو را درک کند با تمام نقصانت در خلقتت/ بر امدگی گونه هایت /// // / توان ان را دارد که امید از دست رفته را باز گرداند //// // / گاه قوسی کوچک . . می تواند معماریه بنایی را نجات دهد/ دیوار شیشه ای قلب ندارد /// // / دنیای مجازی روح ندارد / / ادم هایی که ساعت ها سر به زیر می نگارند / / سرخ می شوند....تا درونشان را کسی شنود نکند... / / چه می داند کسی انکه پشت این دیوار . . کلیک میکند چه دردهایی دارد ...در حالی که می خندد انکه تو را درک می کنید /// // / یک روز زادگاهت را ترک می کند / / این یک قانون سخت است / / دیر زودش دست خداست...اما رخ می دهد