هم سلولی...
محصورم در این اتشکده . . تنت مرا میسوزاند . . و به تو نمیرسم . . باز مینویسم از تو.. ...لجاجت میکند مرا به تو . وصل میکند . ممتد مانده ام در سکوت شب.. . و اغوش خیالت پرانتزی است . بدون شرح پر از خاطرات . ودوئل ذهنم را مشغول میکند هر شب
نظرات شما عزیزان:
سلام خوبی داداش؟؟؟خیلی وب زیبایی داری ممنون میشم به منم سر بزنی؟
❥.FAR.❤.HAN.❥ + چهار شنبه 18 اسفند 1392
/ 22:23 /