هم سلولی...
جهنم من دنیای من شد.....بین تعلقم به تو هیچ زیبایی نمی تواند خود نمایی کند... بی حواسم کن بی حواس می ایم......تو میدانی و میدانم یک نگاهت حنجره ای از بغض در من مدت هاست...گوله شده یک دل...پشت پنجره ی نگاهت دق کرده تپش انسداد یک ادم از حرکت است وقتی تمام ریه برای تو نفس میکشد...سیلی بزن....من در خواب و بی خوابی مست عطر یادت مغرور به تمام این دنیا پشت میکنم...لطفی کن شماره مینداز...این خط روزهاست پشت خط یکی مشغول است/
نظرات شما عزیزان:
❥.FAR.❤.HAN.❥ + چهار شنبه 1 آبان 1394
/ 4:10 /